فهرست مطالب

مطالعات تاریخی جهان اسلام - پیاپی 29 (بهار 1403)

نشریه مطالعات تاریخی جهان اسلام
پیاپی 29 (بهار 1403)

  • تاریخ انتشار: 1403/10/05
  • تعداد عناوین: 7
|
  • موسی کاظمی راد*، اصغر منتظرالقائم، مصطفی پیرمرادیان صفحات 7-30

    ورود سلجوقیان به عرصه قدرت و سلطه آنان بر ایران و عراق، برای علمای شیعه نتایج ناگواری به همراه آورد. زیرا باعث شد تا برخی از آنان مورد اذیت و آزار قرارگرفته و طرد و تبعید شوند. همچنین حوزه علمی آنان در بغداد تعطیل گردید. در نتیجه تعامل علمای شیعه با دولت سلجوقیان بطور کلی قطع و رو به افول نهاد. این پژوهش سعی دارد با روش تحقیق تاریخی و شیوه توصیفی - تحلیلی متکی بر منابع دست اول و تحقیقات معتبر علمی نوین، علل و عوامل سیاسی - مذهبی افول تعامل علمای شیعه با دولت سلجوقیان را بررسی و تبیین می نماید. یافته های پژوهش حاکی از آنست که علل و عوامل متعدد سیاسی - مذهبی همانند، مذهب سلاطین سلجوقی، تلاش سلجوقیان در بهره برداری سیاسی و کسب مشروعیت، شرایط و موقعیت زمانی، بدبینی و کینه وزراء و دربایان نسبت به شیعیان و علمای شیعه، اختلافات مذهبی و شیعه ستیزی، حضور و نفوذ علمای اهل سنت در دربار سلجوقیان، حضور امیران و سرداران شیعه در دربار خلافت در عصر آل بویه، وحدت مذهبی دولت سلجوقیان و خلافت عباسی و اختلاف مذهبی شدید با شیعیان، توانمندی سیاسی سلجوقیان و عدم نیاز به شیعیان مهمترین علل افول و کم رنگ شدن، تعامل علمای شیعه با دولت سلجوقیان بودند. با این همه علمای شیعه شیوه تعاملی رو ادامه دادند و هرگز به تقابل با دستگاه خلافت نپرداختند.

    کلیدواژگان: افول تعامل، علما، شیعه، سلجوقیان، خلافت عباسی
  • مجید منهاجی* صفحات 31-60

    استعمارفرانسه در الجزایر را باید از زاویه های مختلفی نگریست،که مهم ترین بعد آن سیاست های فرهنگی است. برخلاف دیگر استعمارگران اروپایی، استعمارفرانسه پیوسته به مسائل فرهنگی مستعمرات خویش توجه می کرد؛ به گونه ای که اهداف و برنامه-های خویش را ازطریق سیاست های فرهنگی پیش می برد. الجزایر یکی از مستعمرات مهم فرانسه بود، که بزرگترین نمونه های استعمار در تاریخ استعمارمدرن اروپا به شمار می رود. فرانسه در الجزایر پیش و بیش از موضوع نظامی به سیاست های فرهنگی آگاهانه و منظم توجه کرد. استراتژی استعمارفرانسه در زمینه فرهنگی در الجزایر مبتنی بر کاربست همه ابزارهای موجود درراستای از بین بردن ساختارهای فرهنگی و معنوی آنجا بود، تا ساختارهای فرانسوی–غربی و دیگر اهداف خود را جایگزین سازد. استعمارفرانسه در نخستین گام به مبارزه با زبان عربی و محدودسازی آن و تحریف تاریخ اسلام و الجزایر پرداخت؛ از این رو مدرسه فرانسوی را برای جذب نخبگان تاسیس کردند و تا حدودی موفق شدند با استفاده از روزنامه، تئاتر، سینما، رادیو و... فرهنگ غربی_فرانسوی را ترویج کنند. پژوهش حاضر رویکردی توصیفی-تحلیلی دارد و هدف اصلی آن، بررسی سیاست های فرهنگی استعمارفرانسه در الجزایر در طول دوران استعمار و پیامدهای منفی آن است. پرسش های اصلی این پژوهش عبارتنداز: سیاست های فرهنگی استعمارفرانسه در الجزایر و پیامدهای آن دربین سال های 1830تا1954م.چیست؟نقش مدرسه فرانسوی درالجزایر درپیشبرد سیاست های فرهنگی استعمارچیست؟ رهیافت های این پژوهش نشان می دهد که استعمارفرانسه پنج اقدام راهبردی درزمینه سیاست های فرهنگی در الجزایر انجام داد: 1-منع زبان عربی و ترویج زبان قبایلی و فرانسوی2-ترویج حس بربری گرایی3-تربیت نخبگان متمایل به خویش 4-فشار و کنترل مساجد و زاویه ها5-کاربست رسانه و هنر.

    کلیدواژگان: الجزایر، استعمارفرانسه، مدرسه فرانسوی، توطئه بربری گرایی
  • علی الفتلاوی*، سید رضا مهدی نژاد، غلامحسن مقیمی صفحات 61-82

    کشور عراق در سال 1920 از ترکیب سه استان عثمانی تحت قیمومیت بریتانیا شکل گرفت و فیصل اول به عنوان پادشاه عراق انتخاب شد. هرچند در سال 1932 قیمومیت انگلستان به پایان رسید و این کشور رسما به استقلال دست یافت، اما تا پایان دوره پادشاهی این نظام تحت حمایت بریتانیا بوده و بریتانیا سلطه کاملی بر عراق داشت. نظام سیاسی عراق در سال 1958 طی کودتایی از پادشاهی به جمهوری تغییر یافت و سه جریان کمونیسم، قومگرایان عرب و بعث به عنوان جریان‏های اصلی و حاکم در کشور، توانستند تا سال 2003 زمام امور را بدست گیرند. نوشتار حاضر به این پرسش پاسخ می دهد که مسایل اصلی سیاست خارجی عراق در دوره زمانی پس از سقوط پادشاهی تا سقوط حزب بعث (1958-2003)،چه می-باشد؟ یافته‏های این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده نشانگر آن است که بحران فلسطین، وابستگی اقتصادی و کمپانی های نفتی، مساله کردها، همگرایی عربی و پروژه های وحدت و اتحاد با کشور سوریه مسایلی هستند که بصورت مستمر در راس سیاست گذاری های جریان های حاکم قرار داشته است. شناخت این مسایل می تواند راهبردی برای جریان کنونی حاکم (جریان اسلام گرایی) بشمار رفته و در سیاستگذاری خرد و کلان سیاست خارجی عراق موثر واقع شود.

    کلیدواژگان: عراق، سیاست‏ خارجی، کمونیسم، قوم‏گرایی عربی، بعث
  • یاور بیژنی، فیض الله بوشاسب گوشه*، ناصر جدیدی صفحات 83-104

    شکل ارتباط با دستگاه خلافت عباسی از مسائل مهم حکومت های ایرانی است، که از سده 3 هجری شکل گرفتند. آل بویه رابطه خود را در قابل امارت استیلاء و امیرالامرایی با دستگاه خلافت عباسی تثبیت نمودند. نقطه تمایز رابطه حکومت آل بویه با دستگاه خلافت عباسی نسبت به دیگر حکومت های همزمان ایشان تمایلات ایرانگرایی آشکار ایشان بود. مسئله اصلی و هدف این پژوهش تبیین و تحلیل تمایلات ایرانگرای نسل اول حاکمان بویه در بستر سیاسی و فرهنگی- اجتماعی عصر ایشان و تاثیر آن بر رابطه ایشان با دستگاه خلافت عباسی است. گردآوری داده‏ های تاریخی و باستان شناختی با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای و توصیف و تحلیل آن ها این نتیجه را آشکار نمود که عضدالدوله دیلمی به منظور مقابله با ادعاهای سیاسی و تبارشناسی سایر دودمان های کهن ایرانی، همانند خاندان باوندی، تبارنامه خاندان خود، منتسب به ساسانیان، را در متن گزارش تاریخی کتاب التاجی وارد نمود. او همچنین شیوه حکومت یکپارچه را، بر اساس الگوی حکومت ساسانیان، در پیش گرفت. اما نسل اول خاندان بویه و به ویژه عضدالدوله با وجود تسلط بر دستگاه خلافت عباسی، به دلیل ملاحظات سیاسی و مذهبی، تمایلات ایرانگرای خود را به ذکر عنوان شاهنشاه و دریافت این لقب از خلیفه محدود نمودند.

    کلیدواژگان: آل بویه، خلفای عباسی، ایرانگرایی، شاهنشاه، ساسانیان
  • رضا دریکوندی*، سید ابوالقاسم فروزانی صفحات 105-128

    ترکمانان سلجوقی پس از شکست غزنویان در آوردگاه دندانقان (431 ق) با پیروی از سنت پادشاهی ایرانی – اسلامی بنیاد حکومتی را گذاشتند که به سلجوقیان بزرگ نامبردار شد. با این حال آنان ناگزیر بودند که بر اساس سنت های سیاسی ترکان بخش هایی از این سرزمین را به سران ترکمان واگذار کنند. اتخاذ این راهبرد موجب شکل گیری دودمان هایی شد که در قیاس با قدرت فائقه حکومت مرکزی به دودمان های محلی سلجوقی نامبردار شدند. سلجوقیان کرمان زودپاترین این دودمان ها بود که در سال 433 ق توسط عمادالدوله قاورد پایه گذاری شد. در دوره 149 ساله همزمانی میان این خاندان با حکومت مرکزی سلجوقی، مناسباتی میان طرفین برقرار شد. نوشتار حاضر تلاش دارد ضمن مشخص نمودن عوامل موثر بر شکل گیری این مناسبات، نحوه تاثیرگذاری این عوامل بر روابط دو حکومت را به روش تاریخی بررسی نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد هفت عامل موجب شکل گیری مناسبات میان دو حکومت شده است. چهار عامل، راهبرد های توسعه طلبانه سلجوقیان کرمان، کوشش سلاجقه کرمان برای دستیابی به مقام سلطان بزرگ سلجوقی، استقلال طلبی سلجوقیان کرمان و تلاش حکومت مرکزی برای براندازی سلاجقه کرمان موجب ایجاد تنش و واگرایی در مناسبات آن ها شده اند. منازعات جانشینی سلجوقیان کرمان، پیوندهای خونی و یورش غزان به کرمان نیز چهار عاملی بودند که در ایجاد همگرایی در مناسبات میان دو حکومت تاثیر داشته اند.

    کلیدواژگان: سلجوقیان کرمان، مناسبات سیاسی، سلجوقیان بزرگ، قاورد، عوامل موثر
  • محمد دشتی*، عنایت علی صفحات 129-154

    سلسله حکومتی تالپوران یکی از حکومت های محلی منطقه سند بود که حدود 172سال (1783-1955 میلادی) بر منطقه سند حکومت کردند. مساله این پژوهش این است که تالپوران از نظر قومی و مذهبی چه هویتی داشتند؟ این پژوهش با رویکرد تاریخی و با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی مساله فوق پرداخته و به این نتیجه رسیده که تالپوران، از بلوچ های ایران و پیرو مذهب تشیع اثناعشری بودند و در منطقه سند اقدام به تشکیل حکومت کردند. سلسله تالپوران برخلاف فرضیه رقیب و بنابر دلایل و شواهد تاریخی پیش از رسیدن به قدرت در ایالت سند، شیعه دوازده امامی بوده اند.

    کلیدواژگان: سند، تالپوران، هویت، تشیع، امامیه
  • شکرالله خاکرند*، صدرالاسلام برهانی صفحات 155-174

    تشیع یکی از دو جریان اصلی دین اسلام، از ابتدای حیات آن، در ایران، با تهدیدها و موانع گوناگونی مواجه بوده و دوره پایانی خلافت عباسی نقطه عطفی در این زمینه به شمار می رود. سلوک سیاسی و اجتماعی شیعیان امامی در کنار اصول اعتقادی شان نیاز به بازخوانی دارد. شیعیان امامی با بهره گیری از جایگاه نقیبان، منقبت خوانان، وزیران دارای نفوذ و با استفاده از اصل راهبردی تقیه در جهت حفظ و تداوم هویت گروهی خود کوشیدند و در این بستر ناسازگار با رویکرد مذهبی خود، برای پیشرفت پایگاه سیاسی و اجتماعی شیعه تلاش کردند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عوامل مختلفی همچون ضعف خلافت عباسی، منازعات مذهبی و فراگیر شدن اندیشه شیعی، افول اندیشه های شیعی منحرف، ارتباط نزدیک میان تشیع و تصوف، تمسک تشیع به اصل راهبردی تقیه، تحول در مبانی تئوریک تشیع، بهره گیری شیعیان از فرهنگ وقف و بهره گیری از نهاد وزارت بخشی از وضعیت شیعیان در عصر پایانی عباسی می باشد. این پژوهش بارویکرد توصیفی و تحلیلی درصدد است که وضعیت دینی و فکری تشیع در عصر پایانی خلافت عباسی را نشان دهد.

    کلیدواژگان: شیعه امامی، ایران، وضعیت دینی، خلافت عباسی
|
  • Musa Kazemi Rad *, Asghr Montazerolghaem, Mostafa Pirmoradian Pages 7-30

    The entry of the Seljuks into power and their monarchy over Iran and Iraq had unfortunate consequences for Shiite scholars. Because they were later asked to be harassed and rejected and exiled. Their seminary in Baghdad was also closed. As a result, the interaction of Shiite scholars with the Seljuk government was generally cut off and declined. This research tries to study and explain the reasons and reasons for the decline of the interaction of Shiite scholars with the Seljuk government by the method of historical research and descriptive-analytical method based on first-hand sources and valid new scientific researches. Findings indicate that various political-religious causes and factors such as the religion of the Seljuk sultans, the Seljuks' attempt at political exploitation and gaining legitimacy, the circumstances and time, pessimism and resentment of ministers and captives towards Shiites and Shiite scholars, religious differences and Anti-Shiism, the presence and influence of Sunni scholars in the Seljuk court, the presence of Shiite princes and commanders in the Caliphate court in the Al-Buwayh era, the religious unity of the Seljuk government and the Abbasid caliphate and severe religious differences with Shiites, Seljuk political power and lack of need for Shiites. The decline was due to the interaction of Shiite scholars with the Seljuk government. However, the Shiite scholars continued the interactive method and never confronted the caliphate.

    Keywords: Decline Of Interaction, Scholars, Shiites, Seljuks, Abbasid Caliphate
  • Majid Menhaji* Pages 31-60

    French colonialism in Algeria should be viewed from different angles, the most important aspect of which is cultural policies. Unlike other European colonizers, French colonizers constantly paid attention to the cultural issues of their colonies; in such a way that it advances its goals and programs through cultural policies. Algeria was one of the important colonies of France, which is considered the greatest examples of colonialism in the history of modern European colonialism. In Algeria, France paid attention to conscious and regular cultural policies before and more than the military issue. The strategy of French colonialism in the cultural field in Algeria was based on the use of all available tools in order to destroy the cultural and spiritual structures there, to replace the French-Western structures and other goals. In the first step, French colonialism fought against the Arabic language and limited it and distorted the history of Islam and Algeria; Therefore, they established the French school to attract the elites and to some extent they succeeded in promoting the western-French culture by using newspapers, theater, cinema, radio, etc. The current research has a descriptive-analytical approach and its main goal is to investigate the cultural policies of French colonialism in Algeria during the colonial era and its negative consequences. The main questions of this research are: What are the cultural policies of French colonialism in Algeria and its consequences between 1830 and 1954? What is the role of the French school in Algeria in advancing colonial cultural policies? The approaches of this research show that French colonialism carried out five strategic actions in the field of cultural policies in Algeria: 1- Prohibiting the Arabic language and promoting the tribal and French languages ​​2- Promoting the sense of barbarism 3- Educating self-inclined elites 4- Pressure and control of mosques and angles 5- Use of media and art.

    Keywords: Algeria, French Colonialism, French School, Barbarism Conspiracy
  • Ali Alfatlawi *, Seyyed Reza Mahdinejad, Gholamhasan Moqimi Pages 61-82

    Foreign policy refers to a set of innovative or reactive measures of a country in the external environment and international conditions, the purpose of which is to realize the goals and national interests of the country in relation to other societies, governments and international institutions. The political system of Iraq was changed from a monarchy to a republic in 1958 through a coup, and the three currents of communism, Arab nationalists, and Baath, as the main and ruling currents in the country, were able to take control of affairs until 2003. The present article answers the question that what are the main issues of Iraq's foreign policy in the period after the fall of the kingdom until the fall of the Baath Party (1958-2003)? It is assumed that despite the existence of border problems, war with two neighboring countries, water crisis, but they are not the main issues of Iraq's foreign policy, and the findings of the research conducted with the descriptive-analytical method indicate that, the Palestinian crisis, oil cartels, convergence of Arabs and projects of unity with the country of Syria are issues that have been continuously at the top of the policies of the ruling currents. Understanding these issues can be considered as a strategy for the current ruling trend (Islamism trend) and be effective in the micro and macro policy making of Iraq's foreign policy.

    Keywords: Foreign Policy, Iraq, Palestinian Crisis, Oil Cartels, Arab Convergence
  • Yavar Bizhani, Feizollah Boushasb Gousheh *, Naser Jadidi Pages 83-104

    The form of communication with the Abbasid caliphate (132-656 AH) is one of the important issues of Iranian governments, which were formed in the 3rd century of Hijri. Al-Buyeh (322-448 AH) established their relationship with the Abbasid caliphate in the form of the Dominion Emirate and Amir al-Umara. The distinguishing point of Al Buyeh's relationship with the Abbasid caliphate compared to other concurrent governments was their obvious Iranism tendencies. The main issue and purpose of this research is to explain and analyze the pro-Iranian tendencies of the first and second generation of Al Buyeh rulers (322-372 AH) in the political and cultural-social context of their era and its effect on their relationship with the Abbasid Caliphate. The collection of historical and archaeological data using the method of library study and their description and analysis revealed the result that Azad al-Doleh Deilami entered the genealogy of his family, attributed to the Sassanians in the text of the historical report of Kitab al-Taji, in order to counter the political and genealogical claims of other ancient Iranian dynasties, such as the Bavandi family. However, despite dominating the Abbasid caliphate system, the first and second generations of the Buyeh dynasty, especially Azad al-Dole, due to political and religious considerations, limited their Iranian tendencies to mention the title of emperor and receive this title from the caliph.

    Keywords: Al-Buyeh, Abbasid Caliphs, Iranism, Shahanshah, Sasanids
  • Reza Derikvandy *, Seyed Abolqasem Foroozani Pages 105-128

    After the defeat of the Ghaznavids in the Battle of Dandanegan (431 AD), the Seljuk Turkomans, following the tradition of the Iranian-Islamic kingdom, laid the foundation of a government that was named the Great Seljuks. However, they were forced to hand over parts of this land to the Turkmen leaders based on the political traditions of the Turks. The adoption of this strategy led to the formation of dynasties that were named Seljuk local dynasties in comparison with the supreme power of the central government. The Kerman Seljuks were the earliest of these dynasties, which were founded in 433 AD by Emad al-Doleh Qaward. During the 149-year period of coexistence between this family and the Seljuk central government, relations were established between the parties. The present article tries to identify the factors influencing the formation of these relations, and examines the way these factors affect the relations between the two governments in a historical way. The findings of the research show that seven factors have caused the formation of relations between the two governments. Four factors, the expansionist strategies of the Seljuks of Kerman, the efforts of the Seljuks of Kerman to achieve the position of the great Seljuks, the independence of the Seljuks of Kerman and the central government's attempt to overthrow the Seljuks of Kerman have caused tension and divergence in their relations. The succession disputes of the Seljuks of Kerman, blood ties and Ghozan's attack on Kerman were also four factors that had an effect on the convergence of relations between the two governments.

    Keywords: Kerman Seljuks, Political Relations, Great Seljuks, Qaward, Effective Factors
  • Mohammad Dashti *, Inayat Ali Pages 129-154

    The Talpuran dynasty was one of the local governments of the Sindh region that ruled the Sindh region for about 172 years (1783-1955 AD). The issue of this research is, what was Talpuran's ethnic and religious identity? This research investigated the above issue with a historical approach and with a descriptive-analytical method and came to the conclusion that the Talpurans were among the Baluchs of Iran and followers of the Twelver Shia religion, and they formed a government in the Sindh region. Contrary to the hypothesis of the rival and according to the historical reasons and evidences, before reaching power in Sindh province, the Talpuran dynasty were Twelver Shiites.

    Keywords: Sindh, Talpuran, Identity, Shiism, Imamieh
  • Shokrolah Khakrand *, Sadr El Islam Borhani Pages 155-174

    Shiism, one of the two main currents of Islam, has faced various threats and obstacles since the beginning of its life in Iran, and the final period of the Abbasid Caliphate is considered a turning point in this regard. The political and social behavior of the Imami Shiites needs to be re-read along with their religious principles. The Imami Shiites tried to preserve and perpetuate their group identity by taking advantage of the position of Naqibs, the Readers of Manqbat, and influential ministers and using the strategic principle of Taqiyyah, and in this incompatible context with their religious approach, they tried to advance the Shiite political and social base. The results of the research indicate that various factors such as the weakness of the Abbasid caliphate, religious conflicts and the spread of Shiite thought, the decline of deviant Shiite thoughts, the close relationship between Shiism and Sufism, Shiism's adherence to the strategic principle of Taqiyyah, changes in the theoretical foundations of Shiism, and the use of Shiites by The culture of endowment and taking advantage of the institution of ministry is a part of the situation of Shiites in the late Abbasid era. This descriptive and analytical research aims to show the religious and intellectual status of Shia Imamieh in the final era of the Abbasid Caliphate.

    Keywords: Imami Shia, Iran, Religious Situation, Abbasid Caliphate